my dear

همه وجودم شده مثل یه پازل به هم ریخته،

که فقط وقتی پیش توام کامل می شه......

وقتی ازت دور می شم مثل یه بچه ام

که تیکه های پازلشو به سختی کنار هم می چینه....

و بعد یکی اونو با بی اعتنایی خرابش می کنه.

کاش می دونستی که تو بزرگترین تیکه پازل وجود منی ...

نظرات 3 + ارسال نظر
آتوس دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:08 ق.ظ http://eae2.blogsky.com

صنم عزیز سلام...
حالا من مثل پازلی شدم که بخوبی کنار هم چیده شدم..اما یه قطعهء گم شده دارم....و اونم دلم‌ه.........کاش زودتر می‌دیدمت..می‌تونستیم دوستای خوبی برای هم باشیم....
قدرشو بدون....اگه قدرتو می‌دونه....
خداحافظ دوست من...

ساناز چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:00 ق.ظ

سلام
صنم جان از نوشتهات معلومه که خیلی دوستش داری
امیدوارم که اونم قدرتو بدونه و بتونی بهش برسی

متفاوت چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:37 ب.ظ http://bigstop.blogsky.com

سلام! یعنی یه نفر میتونه اینقدر بد ریخت باشه که مثل قطعه یه پازل باشه!
شوخی بود ناراحت نشیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد