یک نفر عرب از میدان نبرد میگریخت
باو گفتند: ای نامرد چرا میگریزی؟
گفت: آن خوشتر دارم که بگویند فلانی لعنت الله علیه، تا آنکه بگویند فلانی کشته شده رحمت الله علیه.
و من دیگر هرگز رنگ روزهای آبی را نخواهم دید.
و در حسرت لحظه های مهربان خواهم مرد.
آنچنان که دیگر حتی چشمانم را کسی نخواهد شناخت.
و ذستانم را...
و آرزوهایم را...
و.....