عهد

غروب شد....خورشید رفت.

آفتابگردان به دنبال خورشید می گشت.

ناگهان ستاره ای چشمک زد...

آفتابگردان سرش را پایین انداخت...

گلها هیچ وقت خیانت نمی کنند.....!!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ب.ظ http://manteghi.blogsky.com

سلام صنم .. جملات خوبی نوشتی ... منتظرت هستم

متفاوت شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:43 ق.ظ http://bigstop.blogsky.com

سلام. فکر نکن امروز متنت رو خوندم چند روزی میشه که خوندم.
می فهمم چی نوشتی. من چشمام رو روی همهی ستاره ها میبندم. حالا که اینجور شد از این به بعد شبا زود می خوابم

تنهاترین عاشق تنها شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام مهربون...
امیدوارم که خوب باشی بازم دستام لرزید و بازم شروع کردم به نوشتن واسه هر کی عاشقه واسه هر کی با چشم دل بخونه و ببینه بازم منتظر قدوم مبارکتون هستم تا بیاین و میخونه ی حضرت عشق رو گلبارون کنین زیاد این تنهاترنی عاشق تنها رو منتظر نذارین که بد جوری داره لحظه ها رو می شماره
منتظرتون هستم
زیاد منتظرم نذارین
فعلا....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد